جریان مترو

ای باعث مرگ بنده مترو ای حادثه کشنده مترو
در حالت روی اهن اسکی ویراژ دهنده و سرنده مترو
ماری به طریق لاک پشتی در هر طرفی خزنده مترو
در زیر زمین جکار داری در کوه بشو پرنده مترو
یا انکه قطار اشتری شو در دشت بشو جرنده مترو
دانیم که خر سوار خولی تنها تو را می پسنده مترو
تو شوت تو گیج و گول هستی حرفهای همه جرنده مترو
پشت سرت جه قدر گفتند جریان شما بلنده مترو
سر کوپه ی تو اگر به شوش است ته واگن تو هلنده مترو
تهران شده از تو پر ز سوراخ ای موش زمین جونده مترو
جارو برقی شدی تو در شهر در های تو شد مکنده مترو
مردم زنده درونت ایند بیرون جو شوند رنده مترو
ای وای مگر زبان من لال در مدخل تو سرنده مترو
اندازه به بار خود نگه دار ادم مگه گوسفند مترو
شد لای درت له و لورده اعضای شریف بنده مترو
هم قلوه و قلب و نای و معده هم روده ناف و دنده
با هر جهتت پریدم از جا ای کوپه ی تو جهنده مترو
شلوار مرا نموده پاره ای صندلی ات برنده مترو
 دندان داری مگر تو اخر ای وحشی ای درنده مترو
دندان تو مثل موش کوری هر جا که رسیده کنده مترو
ای دست به کار ناز تازه با دست نزن که هنده مترو
در های سخاوتت پلمبه یعنی همه اکبنده مترو
قر دادن تو عجیب هندی است اینجا مگه تاشکنده مترو
من تسلیمم به جان ریلت باشد تو شدی برنده مترو
ای کاش به جای شاعری سست من بودم یک دونده مترو
ان وقت نمی شدم سوارت ای باعث مرگ بنده مترو